معمای تحلیل نام یادداشتی است که دکتر سریع القلم قلم در آن می نویسد: 

تا به‌حال فرصت کرده‌اید فکر کنید چرا کشورهای شرق آسیا در آرامش، کار و زندگی می‌کنند؟ هم در داخل به تفاهم رسیده‌اند و هم با محیط خارجی. آن‌ها کدام راه را انتخاب کرده‌اند؟ با توجه به تاریخ و حساسیت‌های ملی و هویتی، عموم این کشورها در یک مسیر مطمئن، هم در حال پیشرفت هستند و هم منطقه‌ای بهم تنیده و صلح‌آمیز ایجاد کرده‌اند. در عین حال، تنش‌ها و اختلافات خود را دوجانبه و چندجانبه و بدور از هیاهو، مدیریت می‌کنند.

طبق آمار شش ماه گذشته، 39 بانک چینی، ژاپنی و کره جنوبی، رویهم 37 تریلیون دلار سرمایه دارند. بزرگترین بانک جهان، بانک صنعتی و تجاری چین با 3.6 تریلیون دلار سرمایه است. کره‌ جنوبی با 7 بانک و دو تریلیون دلار سرمایه در میان 15 کشور برتر دنیاست. در مقابل، 37 بانک آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان، 33 تریلیون دلار سرمایه در اختیار دارند. بزرگترین بانک در میان کشورهای خاورمیانه، بانک ملی قطر با 190 میلیارد دلار سرمایه است.

پاسخ به سئوال‌های فوق این متن می‌تواند از زوایای مختلف ارائه شود. اما آنچه مطالعات علمی به ما می‌گوید از این قراراست: عموم کشورهای آسیایی، به نوعی تفاهم داخلی رسیده‌اند. از شینتوها در ژاپن، هندوها در هند، کمونیست‌ها در ویتنام و مسلمانان در مالزی و اندونزی به اندیشه‌های مشترکی دست یافته‌اند. این اندیشه‌های مشترک را به صورت تسلسلی در زیر می‌آوریم:

  • 1- مبنای تمدن جدید بشری در تولید کالا و ارائه خدمات است؛
  • 2- تولید کالا و ارائه خدمات به نظم اجتماعی، نظم قانونی و نظم سیاست گذاری وابسته است؛
  • 3- مهم‌ترین وظیفه حکومت و دولت ایجاد و حفظ این نظم است؛
  • 4- تولید کالا، برای یک ملت، ثروت و امکانات را به ارمغان می‌آورد؛
  • 5- در نظم داخلی، سیاست‌های اقتصادی، تجاری و بانکی باید برای داخل و خارج کاملا شفاف باشند؛
  • 6- در نظم داخلی، رقابت برای عموم آزاد و دستگاه قضایی حامی بازار و رقابت باشد؛
  • 7- در مراحل اولیه، این نظم و حفظ آن الزاماً محتاج دموکراسی نیست؛
  • 8- این نظم اجتماعی و اقتصادی، به تدریج جامعه مدنی را تقویت می‌کند؛
  • 9- این نظم، آرامش، امنیت و در نهایت مشروعیت می‌آورد؛
  • 10- این نظم در شبکه مالی، تجاری، فن‌آوری، اقتصادی و یادگیری بین‌المللی بارور شده و تکامل پیدا می‌کند.

نمونه‌های این نظم: چین، ویتنام، اندونزی، مالزی، سنگاپور، کره‌جنوبی، و با مقیاس‌های مختلف بقیه آسیایی‌ها.

کشورهای آسیایی، مرزها و بازارها و تجارت و یادگیری را به روی هم باز کرده‌اند و در نتیجه خطرهای کمتری متوجه آنهاست. این نکته را مقایسه کنید با آمار خرید اسلحه در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس: طی 11 سال گذشته، 728 میلیارد دلار. این یعنی 728000 شغل دائم در اروپای غربی و آمریکای شمالی.

در حالی که آسیایی‌ها به عدالت، امنیت، استقلال ملی و مشروعیت، اقتصادی و اجتماعی نگاه کرده‌اند، در خاورمیانه صرفاً به فکر و عمل سیاسیتوجه شده ‌است.

روش فکرکردن و واقعی تحلیل‌کردن خود نعمتی است. فهمیدن دقیق و با حداقل پیش‌فرضِ وقایع پیرامونی، نعمتی بزرگتر. چه ارتباط جالب علمی: میان خودنمایی، نمایش، خود بزرگ بینی و اغراق از یک طرف و سیاسی بودن، همه چیز را سیاسی دیدن، راه حل‌ها را سیاسی دانستن و سیاست زده بودن از طرف دیگر. هر دو نیاز به اغراق، خود بزرگ بینی، نمایش و تئاتر دارند. شرط دوم دقیق تحلیل کردن و روشن بینی، دوری جستن از عصبانیت در تحلیل است. تبریزی‌ها اصطلاح خوبی دارند: می‌گویند بگذارید مدتی بگذرد، موضوع را خوب بفهمیم و درک کنیم و بعد قضاوت کنیم. تابحال دیده‌اید که خانم مرکل، با عصبانیت سخنرانی کند؟ خشم معرف فقدان اعتماد به‌نفس، استیصال، به ستوه آمدگی و ناراحتی‌های انباشته شده است. سخنرانان خاورمیانه‌ای چه در مجامع بین‌المللی و چه در کشور خودشان عموماً با عصبانیت، سخنرانی می‌کنند، ضمن اینکه 74 درصد خشونت در جهان در این منطقه است. خُروشچُف تا آنجا پیش رفت که در حین سخنرانی، کفش خود را بر تریبون مجمع عمومی سازمان ملل می‌کوبید. در مقایسه، امروز آرامش وزرا و مقامات چینی، سنگاپوری، ویتنامی و اندونزیایی را تماشا کنید. این کشورها چون توانا هستند، آرامش دارند و نیازی نیست عصبانی شوند. برای این نویسنده طی سال‌ها چهار بار اتفاق افتاده که با فردی گفت‌وگویی داشتم و بعدها متوجه شدم آن فرد در شیمی، فیزیک یا اقتصاد جایزه نوبل برده است. این در حالی بود که طی چندین ساعت گفت‌وگو، این افراد هیچ اشاره‌ای یا اَدایی که مخاطب را متوجه نوبل کند از خود بروز ندادند. توانایی، آرامش و اعتماد به‌نفس می‌آورد. فرد یا کشوری که توانایی دارد نه عصبانی می‌شود و نه خیلی تبلیغ می‌کند مثل اتوموبیل مرسدس بنز است. نمایش و اغراق ناشی از ضعف است.

آسیایی‌‌ها و حتی ویتنامی‌ها سریع متوجه شدند باید توان‌مندی‌های اقتصادی، تولیدی، تجاری و مدنی خود را غنی کنند تا دیگران فرصت تعدّی به سرزمین آن‌ها را نداشته باشند. افق‌های خود را واقعی تعریف کردند، مزیت نسبی خود را دقیق مشخص کردند و از همه مهم تر و تعیین کننده تر: بین خود به تفاهم رسیدند. تفاهم در داخل به مراتب کلیدی‌تر و شاید مقدمه‌ای بر تفاهم با بیرون است. چینی‌ها رفتند از اقصی نقاط جهان، هنرمندان، دانشمندان و کارآفرینان چینی را به چین آوردند تا برای قدرت ملی از آن‌ها بهره‌مند شوند. اگر چینی‌ها، مبنا را تقسیم بندی‌های سیاسی می‌گذاشتند، نمی‌توانستند چنین اقدامی کنند. اگر شاقول تفاهم را سیاست، مواضع سیاسی و مرزبندی‌های سیاسی قرار می‌دادند، نمی‌توانستند اقتصاد دوم جهان شوند و با ثروتی که تولید کرده‌اند، 12 ناو هواپیمابر در دست ساخت داشته باشند.

تاریخ نشان می‌دهد تفاهم داخلی پیرامون ایسم‌های سیاسی جواب نمی‌دهد. اگر نروژی‌ها مبنای تفاهم درونی خود را سیاست مقرر می‌کردند نمی‌توانستند با 5 میلیون جمعیت به تولید ناخالص داخلی 345 میلیارد دلاری برسند. چون کشور نروژ ثروتمند است و سیاست‌های توزیعی دقیقی دارد و اقتصاد شفافی را ایجاد کرده، شهروندان آن به زندگی امیدوار، راستگو، فعال و با آرامش هستند و در عین حال از تفاهم اجتماعی، جامعه مدنی، گردش قدرت و امنیت ملی برخوردارند. صحیح است که تولید ثروت هدف انسانیت نیست، اما بدون امکانات و درآمد و ثروت و توزیع آن، جامعه سعادتمند، اخلاقی و قانونمند نمی‌توان ایجاد کرد. نه دولت نروژ و نه مردم نروژ در پی تغییرات ژئوپولیتیک در اروپا یا تغییر نظام بین‌الملل نیستند. در حدّ خود، افق گذاری کرده‌اند و در تمامی ابعاد کمی و کیفی توسعه یافتگی، جزء پنج کشور اول جهان هستند.

باید فکر کرد که مبنای تفاهم داخلی چیست؟ تصور کنید اگر شخصی بشنود 20 نوع بیماری دارد، واکنش طبیعی او این خواهد بود: احتمالاً 19 مورد علائم بیماری هستند و یک مورد بیماری کلیدی وجود دارد. نمی‌شود در هرم علت و معلولی مسایل یک جامعه به 250 علت اشاره کرد. عوامل را باید به صورت درختی بررسی کرد. ریشه در کجاست؟ وقت و انرژی تلف می‌شود اگر سطح تحلیل و علت یابی را در شاخه‌های بالا و میانی درخت قرار دهیم.

حکمرانی کارآمد بر سیستم‌سازی و ساختارسازی بنا شده است. سیستم سازی محتاج تفاهم داخلی و یا قرارداد اجتماعی است. بنیان این تفاهم می‌تواند سازوکارهای تولید ثروت ملی باشد تا در نهایت اخلاق، قانون، سعادتمندی عمومی نیز به تعادل می رسند. اما اگر مبنای ارتباط در داخل و خارج سیاست باشد، اختلاف، نزاع، درگیری، جنگ و تقابل ایجاد می‌کند. حتی ریشه اصلی پوپولیسم، بی توجهی به اقتصاد و توزیع ناعادلانه امکانات در یک کشور است. این در حالی است که پوپولیسم در آسیا رو به کاهش و در خاورمیانه رو به افزایش است. آشفتگی در تحلیل، آشفتگی در سیاست‌گذاری‌ها و مدیریت سعی و خطایی به‌دنبال می‌آورد. آسیایی‌ها با تفاهم و آرامش و درک حدّ و منزلت خود به گونه‌ای عمل کرده‌اند که شهروندانشان از حالت غنچه به گل می‌رسند و شکوفا می‌شوند. در خاورمیانه، شهروندان فرصت گُل شدن را پیدا نمی‌کنند و عموماً در حالت غنچه، پژمرده می‌شوند. بدون سیستم نمی‌توان شکفت و گُل شد.

نوشته های مرتبط

37 فکر در مورد “ معمای تحلیل

  1. دانشجوی سابق استاد گفت:

    استاد برو مارو خر نکن هرکی ندونه من که می دونم منظورت از تفاهم داخلی لائیسیته است

    1. نادر گفت:

      خیلی آدم بی شخصیتی هستی

  2. حسن آهنگری گفت:

    با سلام و ارادت

    برای برداشتن هفت گام تغییری که کلنل امریکائی آقای رالف اسمیت "در کتابی با همین نام" آن را روانه بازار نموده، اینجانب هفت اصل مدیریتی را ترسیم نموده ام که درهیچ کتب مدیریتی صراحتا به آنها اشاره ای نشده است . اولین این اصول «اصل سرچشمگی» است و اینگونه بیان میدارد:

    "آب را گل نکنید، شاید این آب روان میرود پای سپیدار بلند"«سهراب سپهری» 

    سنگ را در ته چاه نندازید شاید این سنگ گران بشود سد هزاران لبخند …

    ….مدیریت در این زمانه بسیج هزاران نفر برای بیرون کشیدن سنگ ها از ته چاه نیست، مدیریت یعنی از افتادن سنگ ها به ته چاه جلوگیری کردن…

    شایستگی ( دانش، نگرش، مهارت و توانش) تنها ویترین جوامع مدرنیته است که «اصل سرچشمگی» و ریشه آن "یادگیری برای تغییر" است.

    این باوری قلبی ، عقلی و شخصی است  که سقوط ایران آنجا رقم خورده است که آموزگاران این مرز و بوم  برای ویزیت و درمان درد و بیماری خویش، ساعت ها در مطب دانش آموزان دیروزو پزشکان والامقام امروزباید به انتظار بنشینند تا بلکه منشیان ارجمند ایشان با تعیین وقت قبلی، اجازه ویزیت پزشک را صادر نمایند!!!

    و این دور تسلسلی است بر آنکه «ارزیابی و ارزشیابی شایستگی » در کشورهای عقب افتاده،متمرکز بر کارنامه ها و گواهی نامه های فارغ التحصیل و نیز پرونده سلامت دانش آموزان بنا نها شده که شق اول؛ تنها به ذکر نمرات دانشی دروس تحصیلی، ورزش، انضباط و گونه دوم؛ بیشتر بر قد و وزن  و سلامت جسمانی و واکسیناسیون آنان متمرکز گردیده است و نبود ترازویی دقیق، سریع و قابل دسترس  برای توزین دیگر اجزای شایستگی آنان (نگرش ، مهارت و توانش ) همان حلقه مفقوده اینهمه آشفتگی و نابسامانی بازار است.

    نتیجه : هر ساله حدود ۱۸ سال از عمر خمیرمایه نزدیک به ۱ میلیون دانش آموز  که دیگر سفت و غیر قابل تغییر گردیده را در بوته آزمون ۴ ساعته کنکور چنان درهم می آمیزیم که در بهترین شرایط تنها ۲۰% آنان به خواسته های قلبی و عقلی و البته بر اساس شایستگی خود نائل آمده و ۸۰% دیگر را به دور از شایستگی هایشان و بر اساس خواسته دیگران ، به مسیری سوق می دهیم که دست کمی از سنگ های افتاده به ته چاه ندارند.

    بیائیم؛ سنگ را در ته چاه نندازیم!!! که اگر امسال چنین کنیم ، ۱۸ سال بعد حدود ۸۰۰ هزار سنگ به چاه افتاده نخواهیم داشت که ۸۰ میلیون جمعیت هم نتوانند آنها را از چاه بیرون بکشند!!!

  3. جواد قرقانی گفت:

    به خدا

    بسیار عالی بود و استفاده کردیم. به نظر می رسد که در ادامه بهتر بود که کلیات علمی مطرح شده را به وضعیت جاری ایران تسری و از این مسیر به نقد و بررسی وضعیت موجود پرداخته و راه کار و پیشنهاداتی جهت برون رفت از آن ارائه می فرمودید.

    جا دارد نظر جنابعالی را در موارد زیر سوال کنم:

    ۱- تناسب "انقلاب" و "ثبات"(بویژه ثبات سیاسی) چیست؟

    ۲- اگر "ثبات" را لازمه "سیستم" تلقی کنیم، می توان در انقلاب(دگرگونی های پیوسته ای که در پی دارد) به سیستم دست یافت؟

    ۳- سیستم نوعا اجازه ورود "غیرسیستماتیک" به چرخه امور و مدیریت خود را نمی دهد. این مقوله در وضعیت داخلی ایران چگونه قابلیت اجرایی می یابد؟

    ۴- در طراحی هر سیستمی، نتیجه و برون دادهایی مدنظر است که باید مورد قبول و حتی وجهه همت طراحان باشند، ایا در سطوح کلان ملی (کلی نظام) چنین تلقی وجود دارد؟

    ۵- نمونه های موفقی از کشورهای مختلف در متن مقاله قید شده است، ایا امکان استفاده از تجارب آنان برای ایران وجود دارد؟

    ۶- یکی از نمودهای آتشین انقلابی گری نفی افکار و اندیشه های تجربه شده اجنبی (سایر کشورها) بویژه در حوزه علوم انسانی است، نفی کنندگان داخلی معمولا با افزودن پسوند "اسلامی " تلاش می کنند تا حد ممکن این دستاوردها را هضم و بومی سازی کنند،در این وضعیت پیشنهاد شما برای ایجاد سیستم و کار سیستماتیک چیست؟ بویژه آنکه متفکرین اسلامی/داخلی تنها منتقد وضعیتهای پیش آمده بوده و در مقوله سیستم سازی عاجز/غافل/غیرعالمند.

    با تشکر- جواد فرقانی

    ۱۳۹۶/۴/۱

  4. محمد صادق مخنفی گفت:

    این ده اندیشه های مشترک از چه طریقی در کشور ما محقق میشود زمانیکه سیاست گزاران واقتصاددانان قدر در کشور بر اساس نگرشهای متفاوت راحل های متفاوتی برای توسعه پایدار ارائه مکنند و این نگرشها ی متفاوتاز جهان بینی انها ناشی میشود ایا مقصود شما این اسن که باید جهان بینی را هم از توسعه منفک کنیم وبرای رسیدن یه اتدیشه های مشترک از ایجاد نهادهای مدنی کمک بگیریم   

  5. مسعود گفت:

    زین پس به جای واژه ی ایران بگویید : خاورمیانه !!!

  6. جهانبین گفت:

    سلام  تمدن جدید بشری برپایه های علوم انسانی اسلامی شکل میگیرد.جامعه ی ک قسط طلب میکند.همزیستی برچه مبناء کی تاحالا رعایت کرده.بزرگترین مدعی حقوق بشر بچه ۵ساله ایرانی رو بازداشت میکنه ب جرم تهدید امنیت ملی!!!انقلاب در راه هست نه تعامل وهمزیستی با مستکبرین منطقه وبین المللی.

     

     

     

  7. علی رضا گفت:

    باسلام وادب واحترام خدمت دکتر گرانقدر وعالم

    سخنان واندیشه های شما بسیار کاربردی ومستدل وعینی است وانسان موقع مطالعه کاملا انرا حس میکند واگر در ایران ما اجرا میشد چقدر تغییرات حاصل میشد .اما مشکل چیست چرا مدیران ارشد ما با توجه به وجود عالمانی چون شما که در دانشگاه ودر سمتهای مشاور ارشد حضور دارید حداقل در دولت این مهم اتفاق نمی افتد ودولت همچنان اسیر ناکارامدی وفساد وسایر مسایل روز میباشد .با تشکر

    1. sariolghalam.com گفت:

      با سلام

      سمتی که ذکر شده تکذیب میشود.

      با احترام

      مدیریت وبسایت

  8. محمد خاکسار گفت:

    سلام عرض ادب خدمت استاد عزیزمان

    بسیار جالب بود اما در اطراف ما آنقدر انسآن های دروغگو فراوان هستند که افراد راستگو مورد تمسخر قرار میگیرند

    باسپاس

  9. محمد صحرائی گفت:

    درود بر استاد گرانقدر. هم لذت بردم و هم آموختم.شاد ، سبز و سلامت باشید.

  10. کورش بهرامی گفت:

    جناب دکتر عزیز 

    وقتی کالایی بنجل عرضه می شود و خریدار مداوم دارد خیلی خیلی بیشتر از این که تقصیر متوجه عرضه کننده باشد متوجه خریدار است. تا بنجل خر نباشد بنجل فروش دوام نمی آورد. بیشتر هموطنان ما به این موضوع توجهی ندارند .

  11. سینا درَّةالتاج گفت:

    سلام. 

    متاسفانه حدود بیش از ۲۰۰ سال است که ایران و کشورهای هم جوار آن فقط در جهت بهره برداری هدف  گذاری شده است و تمام حکام هم در جهت تحقق همین استراتژی عمل نموده اند. 

    تمام صحبت های جنابعالی کاملاً صحیح است و همین طور که مطلعید از مللکم خان ومیرزا سپه سالار و…. همه به این تغییر دادن استراتژی متفق‌القول بودند ولی به قول امیر کبیرتنها حاکم دانا کافی نیست، ملت دانا هم نیاز است. 

    شما هم همین زحمت را در حال انجام هستید ولی باید مواظب بود باز در زمان تغییر  گرفتار یک   پوپو لیسم جدید نشویم.

    هدف باید سیاست اقتصادی باشد نه اقتصاد سیاسی. 

    هدف باید ایجاد اعتدال در تقسیم منابع بین متقاضییان جهانی باشد و مدیریت نمودن آنها، نه مرده باد و زنده باد کردن این طرف و آن طرف. 

    هدف باید فهمیدن تقاضا باشد نه فهمیدن عرضه یک طرفه فقط جهت بودن.   

     

  12. محمد گفت:

    تا سیستم دولتی است و اقتصاد ایران بر پایه فروش و صادرات نفتی هست دزدی و احتلاس وفاصله طبقاتی و بیکاری در کشور حل نمی شود. برنامه نفت در برابر غذا قبل از ایران در کشورهایی مانند لیبی و عراق اجرا گردید و سبب افزایش فاصله طبقاتی و بیکاری و نارضایتی عمومی و جنگ داخلی و فروپاشی این کشورها گردید.

  13. بهمن مهرآيين گفت:

    باعرض سلام و احترام 

    فرمایشات شما بسیار بجا ومعقول بنظر میرسد. 

    لطفا در صورت امکان راهکارهاى عملى ورود به این  روند را هم ارایه فرماىىد. 

    1. مجید گفت:

      راهکار عملی را در خود متن  یافتم 

      توانایی آرامش و اعتماد به نفس می آورد. راهکار: توانایی هست افزایش توانایی

        

  14. با سلام و عرض ادب

    واقعا مفید و قابل توجه و حاوی نکات مهم و اساسی هست

    ولی باید بدانیم صرف نوشتن و خوشحال شدن از نوشته های خوب کافی نیست

    هرکدام باید از خودمان و بعد اطرافیانمان برای ایجاد تغییر شروع کنیم

     

    و امیدوار باشیم …

     

  15. من (TM) گفت:

    ای کاش این جمله  و منطق آن چند سالی زودتر به گوش همه ما میرسید!

    "حتی ریشه اصلی پوپولیسم، بی توجهی به اقتصاد و توزیع ناعادلانه امکانات در یک کشور است"

  16. رضا گفت:

    جناب آقای دکتر سریع القلم

    سلام

     بله به درستی اشاره فرمودید و بخش خصوصی به عنوان یکی از ارکان جامعه در تلاش است که بتواند فارغ از مسایل سیاسی به مشارکت با خارجی ها پرداخته و قفل اقتصادی گردد اما متاسفانه  محیط کسب و کار بسیار سخت ایران این امکان را نمیدهد و در بسیاری از مواقع مانع میشود .. 

    امید داریم که نسل رو به رشد در فضای رقابت پذیری و خصوصی بتواند  فضا را به سمتی سوق دهد که همه ان مواردی که امروزه در کشورهای آسیای جنوب شرقی میبینم در کشور مشاهده کنیم و در این راستا این میتواند مطالبه گری بخش خصوصی از حاکمیت باشد

  17. علیرضا سمساریلر گفت:

    سلام جناب سریع القلم تشکر از زود آمدنتان و تشکر از به روز آمدنتان مسرورم از اینکه به گلوگاهها نظر دارید و دقیقا" دردهای عینی جامعه را بیان میفرمایید و تاسف از اینکه کوچکترین اراده ای در دیدن با این عینک و چنین فهمیدن مثل اینکه اصلا" در برنامه دهه های اخیر دیده نشده و سمت و سوی دولت و دولتمردان و ملت ما کاملا" با این جاده در تقابل است و نه تنها همسو نیست که در اغلب موارد شما تقابل را احساس میکنید و البته امیدوارم درک و حس اینجانب اشتباه باشد. مجددا" ممنون.

  18. وحید احسانی گفت:

    سلام و درود

    مثل همیشه، زیبا، منطقی، تأمّل برانگیز و مفید بود.

    از خداوند متعال برای شما استاد عزیز توفیق روزافزون و طول عمر باعزّت خواستارم

  19. سعید گفت:

    هنگامی که فرعونی بر روی زمین خدائی کند و جامعه ای را براساس سیاست خویش به قبطی وسبطی دسته بندی کند. برای یک دسته حقوق ویژه قائل شود و برای دسته ای دیگر حق حیات قائل نشود. قرآن می فرماید چنین جامعه ای محکوم به فنا است. در عین حال امتی که به پیامبر خویش بگوید تو با خدای خودت برو و تلاش کن، جنگ کن، غذا بدست آور، و ما به گوساله پرستی ادامه میدهیم، حتی اگر امت برگزیده خدا باشند و امامت و وراثت زمین به آنان وعده داده شده باشد، به جایی نخواهند رسید.

  20. اقبال گفت:

    باز هم مثل همیشه زیبا و دقیق و البته دلنشین!

    متاسفانه به قول دکتر رنانی کشور ایران پر است از پنجره های شکسته. بیشتر مردم به نظام بی اعتماد هستند. و گزاره ی دولت_ملت بین ما شکل نگرفته.

    به نظر من شخصیت ایران معاصر هنوز دچار سرگردانیست و خودش را پیدا نکرده 

  21. reza گفت:

    بله.درست است.شاید نکته ای که در آن بیشتر بچشم میخورد اولیت دادن به رفاه مردم در دنیا بجای وعده های توخالی است.

  22. پيروز هاشم پور گفت:

    سلام محضر جناب دکتر

    تحلیل های منحصر بفرد شما بازگو کننده واقعیت های عرصه بین المللی است. . تحلیلات شما بیان کننده دغدغه های ما در بحث توسعه ایران است.به واقع مقایسه بین پیشرفتهای کشورهابا شرایط ما در دنیا خود باعث ایجاد انگیزه در اینده ای رو به پیشرفت می باشد. 

  23. الهام ابراهيمي گفت:

    درود

    استاد گرانقدر مثل همیشه علل عقب ماندگی این جامعه را شفاف و صریح بیان نمودند. همیشه میگفتم کاش در چنین کشورهایی و در میان همچین مردمی بودم. ولی حالا به سهم خودم هم سعی میکنم به درس های استاد توجه کنم و هم آن را در میان دوستان نشر دهم. به امید رسیدن ایران و ایرانیان به چنین فرهنگ و جایگاهی.

  24. جواد مرادي گفت:

    با سلام محضر استا د گرانمایه. نظرات موشکافانه شما و روش خاصی که در ارائه مباحث توسعه ای مد نظر  دارید  پویا و در عین حال مفید است از آن جهت که چنین روشی  مخاطب عام را نیز مشتاق به پیگیری خواهد نمود 

  25. سروش گفت:

     ای کاش "اذهان" ایدئولوژیک اعم از اذهان فردی و جمعی به این نتیجه می رسیدند که: دنیا بزرگتر از آن است که بتوان همه ابعاد آن را مدیریت کرد. مزیت جامعه ای که در آن تولید ثروت نهادینه شده باشد، بهره مندی از نوعی نظام تقسیم کار بسیار بهینه است. دولت حداقلی، جامعه منظم و اقتصاد پویا به معنی وجود نوعی تقسیم کار در کل جامعه است. شرکت ها و نهادهای مدنی که در نتیجه حداقلی بودن دولت فرصت رشد داشته اند، در بزنگاه ها و در عرصه های موضوعی که منافع ایشان را تحت تاثیر قرار می دهد خود وارد عمل می شوند و با استفاده از مطبوعات و جریان آزاد اطلاعات، احزاب و حتی لابی گری، تصمیمات بهینه خود را به حکومت منتقل می کنند. این تصمیمات عملا از سوی خود کسانی اتخاذ شده که بیشترین تاثیر را از آن ها می پذیرند و در نتیجه احتمال بهینه و صحیح بودن این تصمیمات بیشتر خواهد بود. 

  26. سیروس گفت:

    وقتی که مقالات آقای دکتر سریع القلم را میخوانم واقعا لذت میبرم. ایشان درست انگشت بر نقاط مهم و ضعف جامعه ایرانی میگذارند. چقدر جای تعجب است که از چنین افرادی چرا در مدیریت ارگانهای مختلف اقتصادی و اجتماعی استفاده نمیشود. آیا تصمیم گیرندگان کلان کشور اعتقادی به این دانش دارند؟

     

    1. فرزاد گفت:

      نیازی هم نیست ایشان مدیر شوند فقط کافیه مدیران نظام از میان کسانی انتخاب شوند که دیدگاهشان به ایشان نزدیک بوده و از نظراتشان استفاده کنند

  27. ایمانی گفت:

    درود بر استاد سریع القلم

    این مطلب کوتاه دکتر چکیده ای هزاران صفحه حرف و دغدغه ایشان در خصوص آبادی ایران زمین است… ایام سرافرازی و عزت  و تندرستی مستدام 

  28. یداله سبحانی گفت:

    بسیار عالی بود مثل همیشه. یادآوری این نکته لازم میدانم که: آموزش در جامعه برای تربیت شهروند اهل رفق و مدارا ، آستانه تحمل بالا(بیشتر)، اهل گوش دادن وشنیدن نظر دیگران،اولویت دارد. که متاسفانه اول در خانواده و سپس درنطام آموزشی وسایر نهاد ها ورسانه ،ازآن غفلت شده ومی شود.

  29. نادر گفت:

    با سلام و ارادت استفاده بردم. بنظرم نشانه هایی از این همزیستی اجتماعی نیز در میان کشورهای جنوبی خلیج فارس در حال شکل گیری است تا نظر دکتر چه باشد

  30. علی رادمند گفت:

    باسلام و عرض ادب

    به نظر می‌رسد که منشا بسیاری از این مشکلات به دیدگاه افراد در این جوامع بر می گردد

     تفاوت اصلی در نگاه هر فرد به خود و جهان پیرامونش است

    افراد در جوامع مترقی رویکردی مولانا نسبت به خود، دیگران و گیتی دارند

    حال آنکه در دیگر جوامع خودخواهی و منیت ها ترسیم کننده بینش افراد می باشد 

    در این جوامع هرچه شباهت اطراف خواه انسان ها یا سایر پدیده های جاندار و بی جان به من بیشتر باشد، اطمینان و احترام فرد بیشتر است

     برای همین شاخصه های نژادی، قومی، مذهبی، سیاسی و فکری ارزش والاتری نسبت به سایر شاخص های انسانی مانند دانش، مهارت، اخلاق، . . . پیدا نموده اند

    عبور از این مرز خودخواهی موجب شروع اصلاحات در جامعه از فرد گرفته تا خانواده تا حکومت خواهد شد

    تغییر رفتار را در آرامش صحبت کردن، رانندگی، سخنرانی، منظره و سایر ابعاد فردی و اجتماعی خواهیم داشت

    تا این تغییر ایجاد نشود هر پیشرفتی اگر هم حاصل شود، خواه اقتصادی، خواه علمی و حتی ورزشی، بسیار پر هزینه و ناپایدار خواهد بود

    زیرا با کوچکترین تغییر در هر قسمت از حوزه مدیریت، افراد جدید خود را اصیلانی می بینند که می بایست قله فتح شده به دست اعیار را از تمامی کار ها و روش های ایشن پاک کنند

    پارسیانی که سرزمین خود را از موجوداتی ددمنش پس گرفته اند

    و این داستان ادامه دارد

    راه حل بسیار ساده است، دیدگان خود را به جهان هستی آنگونه که هست باز کنیم

    جهان خلقت هست و ما هستیم

    بدون مرز و شرط های بی اساس

    با آرزوی سلامتی و هراران درود

  31. مهرداد عابدشاهی گفت:

    با سلام و آرزوی سلامتی و شادکامی برای جنابعالی

    با اینکه مدت زیادی از آشنائیم با دنیای آکادمیک سیاست نمیگذرد … همیشه نوشته های شما مرا بوجد می آورد چون پس از مطالعه نظریات شما مطمئن میشوم هنوز جای امید برای کشورم و مردمم وجود دارد … خواهش می کنم نظراتتان را بشکلی عمومی به گوش همه مردم بویژه جوانان برسانید … تصورم اینست که در فرهنگ و اخلاق بد جوری جا مانده ایم و فاصله ای غریب با انسانها و انسانیت پیدا کرده ایم … پاینده باشید . 

  32. محمد گفت:

    با سلام

    مثل همیشه بسیار عالی بود دکتر آدم دلش نمیاد تموم بشه

     

  33. قنبری گفت:

    درود فراوان خدمت استاد گرانقدر

    مایه شعف و امید است وجود ارزشمند شما و چون شما

    لیک بسی تاسف که این اندیشه ها و ارزشهای والایی که  سبب پویایی و ارتقاء سطح ارتباطات داخلی و خارجی کشور میشوند انگونه که شایسته است دردسترس جوانان و سرمایه های اینده مملکت عزیز قرار نگرفته اند.امیداست اینگونه اندیشه های ناب بارانی و سازنده از موانع داخلی گذشته و الگوی عمل قرار بگیرند.

    دیر پا زید استاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *